
انتصاب جناب آقای دکتر ناصر الهی به سمت «مدیر مرکز مطالعات اقتصادی» دانشگاه مفید
1404-07-12
نشست علمی: «حمایت از حق بر سلامت کودکان در منازعات مسلحانه بین المللی» در دانشگاه مفید برگزار می گردد
1404-07-14
گزارش اجمالی نشست علمی: «واضربوهن»
به گزارش روابط عمومی دانشگاه مفید، در نشستی تخصصی که به همت انجمن علمی الهیات و مرکز مطالعات قرآن دانشگاه مفید در تاریخ دوشنبه ۷ مهرماه ۱۴۰۴ برگزار شد، دکتر موسویان، عضو هیئت علمی دپارتمان الهیات دانشگاه مفید، به واکاوی آیه ۳۴ سوره مبارکه نساء و شبهات پیرامون آن پرداختند.

گزارش اجمالی جلسه:
بیان مسئله توسط دبیر علمی برنامه (آقای باقری)
بسم الله الرحمن الرحیم. سلام عرض میکنم خدمت استاد محترم آقای دکتر موسویان، حضار عزیز.
ما گاه در دین با گزارههایی مواجه میشویم که اگر به شبهجزیره عربستان در ۱۴۰۰ سال پیش نگاه کنیم، شاید امری کاملاً عادی و مطابق با هنجارهای آن زمان بوده است. اما ۱۴۰۰ سال گذشته و فرهنگها تغییر کرده و متفاوت شده است. شاید این گزارهها با حال و هوا و هنجارهای فرهنگی امروز ما مطابقت نداشته باشد.
امروز آیه ۳۴ سوره مبارکه نساء که مباحث زیادی را هم برانگیخته، موضوع بحث ماست. اگر کنکاشی در فضای مجازی مانند اینستاگرام درباره این موضوع داشته باشیم، با شبهات زیادی روبرو میشویم. از آقای دکتر خواهش میکنم اول یک نگاه مقدماتی به قضیه داشته باشیم: اساساً این حکم چیست؟ دایره «سرکشی» چقدر است؟ منظور قرآن از «زدن» دقیقاً چیست؟ آیا هر ضربهای مصداق «زدن» است؟ ممکن است حد و حدودی داشته باشد؟ علاقه مندیم که ابتدا بدانیم که این حکم الهی دقیقاً چه میگوید و سپس پرسشهایی مطرح کنیم که آیا از اساس، چنین حکمی پس از ۱۴۰۰ سال همچنان قابل اجراست یا خیر؟ و اینکه آیا این حکم، متغیر بوده و یا از احکام ثابت قرآن است؟
متن اجمالی سخنان دکتر سید ابوالفضل موسویان:
بسم الله الرحمن الرحیم. الحمدلله رب العالمین و صلی الله علی سیدنا محمد و آل محمد.
در ابتدا از مرکز مطالعات قرآن و انجمن الهیات دانشگاه مفید که این جلسه را ترتیب دادند تشکر میکنم. شروع بحث با چنین مسئله جنجالی، ان شاء الله عاقبت نیکویی داشته باشد. همچنین از همه شما عزیزانی که در این جلسه شرکت کردید، سپاسگزارم.
در باب آیه ۳۴ سوره نساء، این بحثی است که در همهجا مطرح است و گفتوگوهای بسیاری درباره آن شده که آیا این آیه همچنان به قوت خود باقی است یا خیر؟ ابتدا آیه را برای همه عزیزان بخوانم. خداوند در این آیه میفرمایند: «الرِّجَالُ قَوَّامُونَ عَلَی النِّسَاءِ بِمَا فَضَّلَ اللَّهُ بَعْضَهُمْ عَلَی بَعْضٍ وَبِمَا أَنْفَقُوا مِنْ أَمْوَالِهِمْ…»
ابتدائاً خداوند «قیمومیت» را برای مردان بر زنان قرار داده است. «قَوَّامُونَ» صیغه مبالغه است. اداره خانه به عهده مردان است. خداوند دو دلیل برای این امر ذکر میکند: یکی «بِمَا فَضَّلَ اللَّهُ بَعْضَهُمْ عَلَی بَعْضٍ» که اشاره به فضیلتی دارد که خدا برای بخشی از جامعه (مردان) قرار داده، مانند توان جسمی بیشتر و اداره کارهای بیرونی. دلیل دوم «بِمَا أَنْفَقُوا مِنْ أَمْوَالِهِمْ» است؛ یعنی انفاق و نفقه خانه به عهده مرد است. به این دو دلیل، مردان موظف به اداره امور خانه هستند.
سپس در مورد زنان میفرماید: «فَالصَّالِحَاتُ قَانِتَاتٌ حَافِظَاتٌ لِلْغَیْبِ بِمَا حَفِظَ اللَّهُ…»؛ زنانی که صالح هستند، اطاعتکننده و حافظ اسرار خانواده در غیاب شوهر هستند.
اما در ادامه میفرماید: «وَاللَّاتِی تَخَافُونَ نُشُوزَهُنَّ فَعِظُوهُنَّ وَاهْجُرُوهُنَّ فِی الْمَضَاجِعِ وَاضْرِبُوهُنَّ…»؛ و زنانی که از سرکشی و نافرمانی آنان میترسید، ابتدا آنان را پند دهید، سپس در بستر از آنان جدا شوید و اگر مؤثر نبود، آنان را بزنید.
در اینجا سه مرحله برای برخورد با زن «ناشزه» (سرکش) ذکر شده: ۱. موعظه و نصیحت. ۲. جدا شدن در بستر. ۳. زدن. در هر سه مرحله، شرط اصلی، «ترس از سرکشی» است. البته در مراحل دوم و سوم، به نظر میرسد سرکشی باید بالفعل رخ داده باشد، نه صرفاً یک احتمال.
قبل از پرداختن به بخش دوم، نکتهای درباره «بِمَا فَضَّلَ اللَّهُ بَعْضَهُمْ عَلَی بَعْضٍ» بیان کنم. خداوند قبل از این آیه، در آیه ۳۲ همین سوره میفرماید: «وَلَا تَتَمَنَّوْا مَا فَضَّلَ اللَّهُ بِهِ بَعْضَکُمْ عَلَی بَعْضٍ»؛ یعنی اگر ما برای برخی بر برخی دیگر فضیلتی قائل شدیم، این امتیاز چیزی نیست که شما آرزویش را بکنید. این در واقع یک مسئولیت است که خداوند بر دوش مردان گذاشته است. این فضیلت، به معنای برتری مطلق نیست، بلکه به معنای مسئولیت بیشتر برای اداره خانواده است. مرد باید کار کند و خانواده را بگرداند. حتی امروز نیز کارهای سختتر معمولاً به عهده مردان است.
در مورد بخش دوم آیه (مراحل سهگانه)، اکثر مفسران و فقها همین نظر را دارند که مراحل به ترتیب عبارتند از: نصیحت، هجر در بستر و سپس زدن. اما در روایات ما روشن شده که این «زدن» چگونه باید باشد. زدن نباید به حدی برسد که منجر به «دیه» شود (مانند کبودی یا شکستگی). هرگز نباید به چنین حدی برسد.
برخی گفتهاند این زدن، برای ایجاد رابطه است؛ گاهی برای این است که طرف از حالت خشکی خارج شود. در روایتی آمده که این زدن با «سواک» (چوب مسواک) باید باشد. یعنی یک ضربه نمادین، نه ضرب و شتم. مثال مشخصی دارم از فردی که در جمعی ساکت بود و نفر بغلدستیاش به صورت دوستانه و ملایمی به او زد تا او را از سکوت خارج کند. این نوع برخورد، برای باز کردن فضاست.
برخی دیگر از اندیشمندان، مانند مرحوم آیتالله معرفت، حتی معنای دیگری برای «ضرب» بیان کردهاند. آن را به معنای «سفر» دانستهاند (همانطور که در آیات دیگر مانند «اِذَا ضَرَبْتُمْ فِی الْأَرْضِ» به کار رفته). یعنی اگر رابطه سرد شد، مدتی از هم فاصله بگیرید (سفر کنید) تا فضا عوض شود. البته این برای زنان سختتر است.
ایشان (مرحوم معرفت) همچنین این حکم را مانند حکم «بردهداری» در اسلام میدانند. اسلام بردهداری را فقط در مورد اسرای جنگ پذیرفت، در حالی که در گذشتهای نهچندان دور در جوامع دیگر به شکل گستردهای وجود داشت. اما امروز این حکم عملاً منسوخ شده است. مسئله زدن زنان نیز در گذشته، عملی عادی و غیرقبیح تلقی میشد (حتی در ایران ۵۰ سال پیش، تنبیه بدنی دانشآموزان امری رایج بود)، اما امروز همین عمل، بسیار زشت و خلاف هنجارهای اخلاقی و حقوقی جامعه است. وقتی موضوع یک حکم به کلی تغییر کند، آیا میتوان همچنان بر اجرای ظاهری آن اصرار داشت؟
این به معنای نادیده گرفتن قرآن نیست. آیات قرآن باید حفظ شوند، زیرا برای درک سیره پیامبر و شرایط زمان نزول ضروری هستند. اما فهم ما از این آیات و تطبیق آن بر مصادیق امروزی، نیازمند اجتهاد پویاست. ما معتقد به تقلید از مجتهد زنده هستیم، زیرا او شرایط زمانه خود را بهتر درک میکند. نمونهاش فتوای تاریخی امام خمینی (ره) درباره شطرنج بود که با توجه به تغییر موضوع از وسیله قمار به یک ورزش فکری، حکم آن تغییر کرد.
اگر موضوع یک حکم عوض شود، حکم نیز میتواند تغییر کند. در همین آیه، راه حل نهایی فقط این سه مرحله نیست. در آیه بعد (آیه ۳۵) میفرماید اگر ترس از اختلاف و شقاق داشتید، داوری از خانواده مرد و داوری از خانواده زن تعیین کنید تا مشکل را حل کنند. این نشان میدهد قرآن تنها راه را زدن نمیداند.
جمعبندی و پاسخ به پرسشها
تغییرپذیری احکام:
اگر علت حکم (مانند شرایط فرهنگی خاص) از بین برود یا موضوع (مانند عرفی که یک عمل را قبیح میشمارد) کاملاً تغییر کند، حکم نیز میتواند تغییر کند. معیار، تشخیص مجتهدی است که هم بر فقه مسلط است و هم شرایط زمانه را به خوبی میشناسد.
چگونگی انتقال به نسل جدید:
باید با نسل جوان صادق بود و با استدلال و در فضایی آرام، این مباحث را مطرح کرد. باید توضیح داد که بسیاری از احکام، در بستر تاریخی خاص خود معنا داشتهاند و هدف دین، تحقق عدالت و مصلحت در هر زمان بوده است. تحمیل برداشتهای ظاهری و تاریخیشده بر شرایط کاملاً متفاوت امروز، نه تنها جوابگو نیست، بلکه ممکن است باعث ایجاد شبهه و دوری از دین شود.
جاودانگی قرآن:
حفظ آیات به معنای اجرای همیشگی ظاهر آنها بدون توجه به شرایط تاریخی نیست. بلکه باید با تدبر و اجتهاد، روح و هدف کلی شریعت (که عدل، عقلانیت و رحمت است) را در شرایط جدید پیاده کرد.
سخن پایانی
از عزیزانی که زحمت کشیدند و این جلسه را تشکیل دادند و از همه شما که تشریف آوردید، مجدداً تشکر میکنم. به نظر من این مباحث باید بیشتر مطرح و گفتگو شود تا ابهامات برطرف گردد. ما باید آمادگی داشته باشیم تا با استدلال و در فضایی محترمانه، به شبهات پاسخ گوییم و این مفاهیم را به نسل بعدی منتقل کنیم.